پایگاه اینترنتی امبیای نیوز در گزارش جدید خود به بررسی مسئله روراستی با مخاطب پرداخته و این موضوع را با کارشناسان حوزه تبلیغات در میان گذاشته است. در این گزارش، بابک بادکوبه مبتکر متد برندسازی روراست شفافیت برندها در برخورد با مخاطب را ضروری میداند و ضمن بیان نمونههای موفق و ناموفق داخلی و خارجی در این حوزه، از ثبت متد “برندسازی روراست” در سازمان جهانی تبلیغات و به نام کشور ایران خبر میدهد.
از شما دعوت میکنیم تا شرح کامل این گزارش که با عنوان “روراستی با مخاطب، برگ برنده برندها” منتشر شده است را مطالعه نمایید:
[divider]
آژانس تبلیغاتی بادکوبه، مبتکر متد برندسازی روراست
امبیاینیوز: این روزها با گسترش فضای رقابت در عرصه کسبوکار، رفتارهای متفاوتی از صاحبان کالا و خدمات در حوزه تبلیغات مشاهده میشود که برخی از آنها به اعتقاد صاحبنظران، کاملاً هوشمندانه و تاکتیکی برنامهریزی و اجرا میشود ولی اغلب آنها با ضعفهای ریشهای و ساختاری مواجه هستند که بر پروسه نهایی تبلیغ تأثیر مستقیم بر جای میگذارند.
اما اینکه کدام روشها و استراتژیها در دنیای پرهیاهوی صنعت تبلیغات میتواند کاربردیتر قلمداد شود موضوعی است که در این گزارش سعی شده تا حدودی بدان پرداخته شود.
دکتر بلوریان تهرانی استاد تبلیغات در این زمینه معتقد است: اصولاً وقتی کمپینی برای مخاطبان ایجاد انگیزه نمیکند و از سویی نیز در نزد صاحبان تولید و خدمت نیز بازخوردی از روشهای به کار گرفتهشده مشاهده نمیشود این نکته به ذهن میآید که استراتژی ساخت و ارائه تبلیغ مورد نظر در موارد متعددی دچار ضعف ساختاری بوده است یعنی محتوا به عنوان اصلیترین بخش، فاقد جذابیتهایی است که در کنار طراحی گرافیک و شکل ظاهری بتواند یک کل متمرکز و موثر را ارائه نماید.
بابک بادکوبه مدیرعامل آژانس بادکوبه از بهکارگیری متد برندسازی روراست یا شفافیت برندها در برخورد با مخاطب، سخن به میان میآورد و میگوید: ما در آژانس، استراتژی و متد تازهای را در ایران اجرایی میکنیم که شاید کمتر از سوی صاحبان کالا و خدمت مورد استقبال قرار گیرد و آن تمرکز بر اصل روراستی با مخاطب است. به این معنی که صاحبان کالا و خدمت در معرفی و ارائه خود تا چه حد با جامعه هدف و مخاطبان مورد نظر خود روراست و صادق هستند و یا اینکه چقدر برای فروش بیشتر حاضر به کذب گویی، بزرگنمایی و … هستند. به این معنی که وقتی کرم حلزون با ویژگیهایی نظیر شفافیت و لکهبری و سایر موارد به مخاطب عرضه میشود در طی مدت زمان کمی، ادعاهای مطرحشده ثابت نمیشود و نام تجاری نابود شده و این برای کسانی که چنین رویکردی را پوشش دادهاند نیز مسئلهساز است.
از سویی برندی مثل کوکاکولا در تبلیغات خود هرگز از سلامتی حرفی نمیگوید بلکه پیامش در حوزه شادابی و سرزندگی است. یعنی یک نام تجاری شاید همه مسائل را در مورد کالایی که تبلیغ میشود نگوید اما شفافیت و روراستی را مورد تاکید قرار داده و از گفتن دروغ به مخاطبان خودداری میکند. کارهایی نظیر برند مک، الجی و آسان پرداخت با همین ویژگی طراحی شدهاند.
البته در همه دنیا برندهای معتبر و بزرگ از این استراتژی برای ارتباط مداوم و ماندگار با مخاطبانشان استفاده میکنند و شاید وجه تمایز و حرفهای بودن آنها نسبت به طرحهای دیگر محسوب شود.
حتی در مواردی دیده شده برندهای بزرگ نفتی مثل “شرکت شل” به دلیل ایجاد آلودگیهای زیستمحیطی ضمن پرداخت خسارت از مردم عذرخواهی میکنند و یا شرکتهایی که بازخورد عملکردشان بر خلاف وعدههای دادهشده به مردم بوده حتی اقدام به جمعآوری محصول خود و عذرخواهی از مردم میکنند.
به عبارتی باید گفت در صنعت تبلیغات، روراست بودن کار دشواری است ولی رمز موفقیت و ماندگاری نامهایی است که فارغ از ایجاد جریانها و موجهای مقطعی و گذرا و بدون در نظر گرفتن موضوع فرهنگ و ملیت به نیاز ذاتی مخاطبانشان توجه کرده و از بیان موضوعات غیرواقعی و فریبنده که نشانی از روراستی و صداقت با مخاطب ندارد پرهیز میکنند. در واقع، به این شکل بسترسازی بلند مدتی در راستای جلب اعتماد و اطمینان مشتری از خود نشان میدهند و به نوعی بر اساس تصویر مناسبی که از مدیران و مردم جامعه دریافت داشتهاند اقدام به طراحی و ارائه محتوای خلاق مینمایند.
وی با بیان اینکه طرح برندینگ روراست برای اولین بار در اتاق بازرگانی اصفهان رونمایی شد میگوید: طبق مذاکراتی که با سازمان جهانی تبلیغات انجام شده این طرح به زودی به نام ایران در این مرکز ثبت جهانی میشود و به عنوان یک متد علمی قابل بسط و کاربردی، مورد مطالعه و استفاده قرار میگیرد.
رضا رفیعی کارشناس و مدرس تبلیغات در دانشگاه علمی کاربردی تهران در رابطه با موضوع رو راستی و شفافیت در تبلیغ محصولات معتقد است که: در روانشناسی تبلیغ، مهمترین شاخصه بر محوریت مخاطب و رویکردهایی است که بایستی در این فرآیند مد نظر قرار داشته باشد و اعتمادسازی برای گفتن حرفهای برندها در نقطه مقابل جریانی است که مخاطب گفتههای برندهای معتبر را میپذیرد. یعنی این دو علت و معلول همدیگر هستند.
در نهایت رفتاری که از صاحبان برند بروز و ظهور پیدا میکند نوع بینش و نگرش و در نهایت رفتار متقابل مخاطب را شکل میبخشد و بزرگترین معضل شرکتها بیان موضوعاتی است که واقعیت نداشته باشد و حتی فراتر از آن عدم روراستی و شفافسازی در حیطه فروش و مصرف کالاها به حساب میآید.
وی متد شفافسازی را هزینهبر و علمی میداند با این تفاوت که هزینه انجامشده بعد از مدتی با ایجاد قدرت فزایندهتر نزد صاحب تبلیغ باز میگردد.
امبیاینیوز : همیشه رویای برنده شدن در قرعهکشیها و جوایز هنگفت و حسرتانگیز برخی شرکتها از سوی مخاطبانی که هدف اینگونه تبلیغات قرار میگیرند، موجی از جاذبه و کشش به سمت خرید بیشتر با امید دستیابی به ثروتی بدون زحمت و یک شبه را ایجاد میکند.
خودروهای گرانقیمت و لوکس، میلیونها تومان پول نقد، سکههای طلا و سفرهای دور دنیا همه مواردی هستند که به عنوان جوایز خرید کالاها و خدمات در رسانه ملی به شکل وسیع در همه شبکهها تحت پوشش تبلیغاتی قرار گرفته است که البته برای مخاطبان نیز خالی از ایجاد علاقه و کشش نبوده و حتی برای برخی نیز به عنوان آرزویی دست یافتنی قلمداد میشود. البته این جریان و شکل خاص از تبلیغ در دوران گذشته شکل اغواگرانهتری داشت و با عناوین شانس و لاتاری، بخت آزمایی و … رواج یافته و گروه زیادی از جوانان و یا افرادی که علاقمند به ره صد ساله را یک شبه پیمودن و بدون زحمت به ثروت رسیدن را به سوی خود جذب کرده بود.
به اعتقاد کارشناسان صنعت تبلیغات، در نظر گرفتن جایزه برای خرید در یک کمپین علمی و هدفمند، حتی میتواند بخشی از یک استراتژی باشد اما آنچه که اکنون در جریان است خط قرمزی است که فرهنگ و فضای روانشناسی اجتماعی را در جامعه درگیر تحریم و تورم امروز مورد هدف قرار داده است.
این موضوع که اگر برنده خوش شانس جوایز یک شرکت شما باشید، به حدی اغواگرانه و جذاب است که بسیاری از مولفههای خرید و انتخاب یک کالای خوب و مرغوب را تحت تاثیر قرار میدهد.
تعیین جوایز میلیونی نوعی فریب مخاطبان است!
احمد تقوی، مدیرعامل شرکت تبلیغاتی تیراژه و نایب رییس انجمن صنفی شرکتهای تبلیغاتی میگوید: الان شرکت های مختلف از اکثر اصناف، وارد این جریان شده اند، که به نظر من این کار اصلاً حرفهای نیست و نوعی تطمیع مشتری برای خرید بیشتر محسوب میشود.
البته ناگفته نماند که این روش تا حدود زیادی برای شرک های تبلیغکننده موثر بوده و صاحبان کالا و خدمات، موفقیتهایی هم کسب کردهاند.
اما این نوع کار با این روشی که در سطح رسانهها قابل مشاهده است و شرکتها در اعلام جوایز با هم به رقابت پرداختهاند، در واقع نوعی فریب مشتری است تا درآمد بیشتری عاید صاحبان کالا گردد. بهخصوص در مواد غذایی که کاربرد این روش جایز نیست و تنها بیان ویژگیها و تمایز محصولات و کالاها و یا خدمات باید به مشتری ارائه شده و باعث انتخاب و خرید نهایی او شود.
این خصوصیات، ویژگی و کیفیت یک کالاست که منجر به افزایش فروش محصول میشود ولی متاسفانه در حال حاضر در مورد برخی اقلام ضروری هم که تقریباً نیاز روزمره مردم است، شاهد چنین تبلیغات گستردهای هستیم.
البته باید گفت در علم تبلیغات در نظر گرفتن جوایز وجود دارد ولی در شکل حرفهای و در قالب یک کمپین با استراتژی مشخص که برخی شرکتها نیز از این روش استفاده کردهاند، اما در شکلی که اکنون شاهد آن هستیم، ارزشهای اجتماعی نادیده گرفته میشود و تبلیغ یک شبه پولدار شدن، ابزاری برای تطمیع مخاطبان جهت مشارکت در افزایش روند فروش یک محصول شده است.
من این روش را نوعی فریبکاری میدانم که توسط برخی صاحبان کالا برای بالا بردن میزان فروش خود و ایجاد محل کسب درآمد بهکار برده میشود.
مشتری در مقابل دریافت پیام جایزه، شرطی میشود!
دکتر موسوی مدیرعامل شرکت اشاره در رابطه با بازخورد ترویج و شکلگیری چنین رویکردهایی در عرصه تبلیغاتی کشور میگوید، همیشه وقتی بازار
به سمت رکود گرایش دارد صاحبان کالا و برندها تصمیم میگیرند با انجام فعالیتهایی فروش را ترویج دهند، فعالیتهایی که گاهی به شرطی شدن مخاطبان میانجامد، بدین معنی که مشتری از این پس همیشه برای خرید یک محصول انتظار دریافت جایزه را دارد و اگر جایزه نباشد به سراغ خرید آن برند نمیرود.
در واقع آنچه که امروز شاهد آن هستیم ایجاد فضایی که تاثیر چنین روشی در کوتاه مدت موفقیتآمیز برای صاحب کالا و خدمات بوده اما در بلندمدت تاثیر منفی در روند فروش یک برند ایجاد میکند اما اگر این کار با استراتژی جذاب و هدفمند دنبال شده و اجرایی شود برای صاحب کالا و خدمات موثر و مفید خواهد بود.
آسیبهای اجتماعی، تبعات تبلیغات اغواگرانه!
بابک بادکوبه مدیر عامل آژانس بادکوبه نیز در این رابطه با نگاهی موشکافانه مبتنی بر رویکرد آسیبهای اجتماعی که تبعات رواج غیرحرفهای چنین روشهای تبلیغاتی است میگوید: در جامعه تحریمزده و تورمی که ناشی از بداخلاقیهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی سالهای قبل بوده، بروز چنین واکنشهایی، طبیعی است.
جامعه مانند بدن انسان است و هوشمندانه عمل میکند بدین معنی که اگر در هر نقطه از بدن انسان آسیب و جراحتی باشد، روی عملکرد سایر دستگاههای حیاطی نیز تاثیرگذار خواهد بود و بروز چنین کنش اجتماعی که با وعده و وعیدهای اغواگرانه شرکتهای تولیدی و خدماتی بروز پیدا کرده، نتیجه شرایط خاصی است که مانند یک تب در جریان هوشمند جامعه وجود دارد.
اصل هدیه تبلیغاتی و یا جایزه اگر به شکل علمی و در قالب برنامه یک کمپین با در نظر گرفتن اصول علمی تبلیغات، تارگت و تعیین اهداف در پروسه زمانی و… باشد، میتواند مانند سایر روشها نظیر سمپلینگ و… کارکرد موثر و مطلوبی در بدنه جامعه بر جای بگذارد اما این شکل ارائه، کاملاً غیر مرسوم و نوعی توهین اجتماعی قلمداد میشود که قطعاً بعد از مدتی روی مخاطب اثر میگذارد و نا بسامانیهایی را ایجاد میکند.
به عنوان نمونه یک شرکت تولید محصولات بهداشتی خودروی پورشه در تبلیغات خود بهعنوان جایزه در نظر گرفته اگر با بهرهگیری از تفکر علمی تبلیغاتی به این موضوع نگاه میکرد متوجه میشد اولاً چنین خودرویی تنها در برخی نقاط پایتخت و برای گروهی خاص تعریف ویژهای دارد اما اگر مثلاً یخچال فریزر سایدبایساید را به عنوان جایزه در نظر میگرفت قطعاً طیف مخاطبان وسیعتری را جذب میکرد و البته موثرتر بود.
برخی شرکتها به شکل کاملاً حرفهای ابتدا با در نظر گرفتن مسوولیتهای اجتماعی و کمک به هم نوعان ار محل سود و درآمد خود بر ذهن و بینش مخاطب تاثیر گذاشته و در کنار آن جوایزی را برای فروش بیشتر در نظر میگیرند که این کار ضمن پوششدهی یک سری منافع برخلاف ترویج مصرفگرایی و اغواگری و فریب در سطح اجتماع قلمداد میشود.
در واقع چنین روشهایی بر تغییر فرهنگ جامعه تاثیر میگذارد و پس از مدتی مخاطبان طلبکاری را میسازد که اگر جایزه نباشد معترض میشوند و این رویکرد در بلندمدت صاحبان تولید و خدمات را نیز متضرر میکند.
آنچه که در پایان این گزارش باید به آن اشاره شود اینکه واقعاً عکسالعمل مخاطبان برای انتخاب کالا و خدمات مورد نیاز خود در برابر چنین روشهایی در بلندمدت چه خواهد بود؟ و اینکه قانون احتمالات در بین حدود 70 میلیون ایرانی برای برنده شدن چه تاثیری دارد؟
“تبلیغات را تخصصی کنید تا اثرگذار باشد.” این عنوان گفت و گویی است که وبسایت امبیای نیوز، پایگاه تخصصی حوزه تبلیغات، بازاریابی و توسعه کسبوکار، با بابک بادکوبه مدیرعامل آژانس تبلیغات خلاق بادکوبه انجام داده است. گفت و گویی که با موضوع نیاز صنعت تبلیغات به سازماندهی بر مبنای تخصصی کردن امور و کارها، در تاریخ ٢ بهمن ١٣٩٢ منتشر شد. شما را به مطالعه این گفت و گو دعوت میکنیم:
[divider]
امبیاینیوز: تخصص گرایی یکی از موضوعاتی است که در اغلب کشورهای توسعهیافته مورد نظر برنامهریزان در بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … قرار دارد. در واقع به اعتقاد کارشناسان، تخصص گرایی علاوه بر کاهش هزینهها، بینظمی و هرجومرج در امور مختلف را به شکل مؤثری کاهش میدهد. صنعت تبلیغات نیز به عنوان یکی از زیرمجموعههای بزرگ حامی تولید فروش و توسعه، به اعتقاد صاحبان تبلیغ و کارشناسان نیازمند سازماندهی بر مبنای تخصصی کردن امور و کارها است.
بابک بادکوبه مدیرعامل آژانس تبلیغاتی بادکوبه(از شرکتهای زیرمجموعه مؤسسه فرهنگی هنری روزگار طرفه)، با اشاره به اینکه تبلیغات محیطی در ایران دوران گذار خود را سپری میکند معتقد است: پس از سپری شدن این دوران هر چیز سر جای خود قرار خواهد گرفت و مسیر درست و اصولی خود را پیدا میکند. او با تاکید به اینکه تبلیغات یکی از ارکان اصلی توسعه و رشد صنعت و تولید کشورها محسوب میشود اظهار داشت: در کشور ما نیز با توجه به طیف گسترده مخاطبانی که پای برنامهها و سریالهای تلویزیونی هستند و یا تردد از کنار تابلوهای محیطی که به خاطر مخاطبان انبوهی که دارد هنوز یکی از بهترین رسانههای جهان به شمار میآید، توجه به ابعاد این صنعت بسترساز شرایط مناسب تولید و تجارت در داخل و خارج است.
وی در زمینه عملکرد تبلیغات محیطی در کشور ما معتقد است: باید کار رسانه داری و آژانسی که مشاوره و طراحی میکند کاملاً تفکیک شده باشد که البته در همه جای دنیا به همین شکل است. که در این صورت بخش مشاوره دهنده به شکل حرفهای در زمینه تحقیق و تحلیل بازار و شرایط آن و مخاطبانی که هدف تبلیغات قرار میگیرند و همچنین تولید محتوای مناسب و اثرگذار مشغول میشود و صاحبان کالا و خدمات که تبلیغ موثر و بر مبنای الگوهای علمی را خواستار هستند نیز از هنر و علم این آژانسها بهرهمند میشوند.
بادکوبه میگوید: گاهی با تبلیغاتی مواجه میشویم که ٨٠ کلمه یا بیشتر را که مناسب آگهیهای مطبوعاتی یا درج در کاتالوگ است را روی بیلبورد نمایش میدهند. درحالیکه از دیدگاه علمی در ٥ ثانیه توقفی که مخاطب میتواند در نگاه اول از این بیلبوردها موضوعی را برداشت نماید، فقط ٧ یا ٨ کلمه استاندارد برای ارائه یک پیام است. البته به شرط آنکه اصل تأثیرگذاری مورد نظر سفارشدهندگان قرار داشته باشد. وی اثرگذاری تابلوهایی که به روش علمی و استراتژیک در خلق و اکران کمپینها دخیل هستند را تا ٥٠ برابر بیشتر میداند و میگوید: مدیران و صاحبان تولید و خدمت باید اول بدانند چه میخواهند بگویند و چگونه و در نهایت با چه روشی؟ که متأسفانه فقط به این بخش که چگونه بگوییم توجه نشان داده میشود و نتیجه همان آشفتهبازاری است که ملاحظه میشود. این در حالی است که شرکتهای خارجی در ایران فقط با نمودارها، آمار و ارقام سروکار دارند. به این معنی که حتی گاهی یک شرکت ممکن است تبلیغ محیطی هم نداشته باشد. چون سیاستهای برنامهریزان و مشاوران را در نحوه ارائه یک کمپین پذیرفته و به آن اعتماد کرده و نتیجه این اعتماد خود را نیز میبیند. درحالیکه در کشور ما اغلب مدیران در اغلب اموری که تخصص ندارند، به خصوص تبلیغات، اظهار و اعمال نظر میکنند و در نتیجه کار حرفهای و مبتنی بر استراتژی تبلیغ کمتر دیده میشود و اگر از مخاطبان تحقیق به عمل آید بسیاری از موارد تبلیغات محیطی را حتی به یاد ندارند.
او نسبت به برخی اقدامات که منجر به افزایش بیرویه قیمتها در زمینه تبلیغات محیطی به خصوص بیلبوردها شده است معترض بوده و میگوید: این اقدام در بلندمدت به خاطر کاهش توان شرکتهای تولیدی در رقابت و تبلیغات منجر به ایجاد رکود اقتصادی میشود و به شکلی در همه ابعاد زندگی شهروندان تأثیرگذار خواهد بود. وی همچنین تنزل شأن برخی شرکتهای تبلیغاتی و رسانه دارها را ناشی از همین افزایش بیرویه قیمتهای رسانه محیطی عنوان کرده و افزود: برخی شرکتهایی که نامهای بزرگی در صنعت تبلیغات ایران هستند اقداماتی غیرحرفهای در برابر برخی سفارشدهندگان تبلیغ انجام میدهند. نظیر برگرداندن ٢٥ درصد از محل کارمزد خودشان به صاحبان تبلیغ و اقداماتی از این قبیل. درحالیکه برخی شرکتها مثل آژانس بادکوبه برای هر ساعت مشاورهای که به مشتری ارائه میدهند ٥٠٠ هزار تومان دستمزد دریافت میکنند و این دلیل بر عملکرد قابل دفاعی است که عرضه میشود.
وی با بیان اینکه انجام کار حرفهای باعث میشود تا سفارشدهندگان که برخی برندها هستند نیز رشد قابلملاحظهای داشته باشند، اظهار داشت: طی ١٥ سال که سابقه فعالیت در حوزه مشاوره و طراحی کمپینهای مختلف داشتیم به خاطر تاکید بر همین ویژگی حدود ٩٠ درصد از مشتریانمان طیفهایی را شامل میشوند که قبلاً از مشاورههای ما استفاده کرده بودند و از نتیجه آن نیز رضایتمند هستند. او اصلاح وضعیت ایجادشده را در گرو قدرتمند شدن انجمنهای صنفی و اتحادیهها میداند که با سیستم نظارتی امکان اعمال قانون در موارد مختلف را داشته باشند.
امبیاینیوز : همه ما هنگام برخورد با یک تبلیغ و آگهی متفاوت و کمپینهایی که در دورههای خاصی بر پا میشود به نوعی تحت تاثیر آن قرار میگیریم و هر چقدر تبلیغ حرفهایتر باشد مخاطب آگاه امروزی با درایت و ظرافت بیشتری به آن میپردازد. البته گاهی نیز به شکل حیرتآوری محو و مسخ تبلیغ ارائه شده میگردیم. شاید با گذشت ایام، خاطراتمان را در تار و پود این نوع کارها که میتوان در دنیای تبلیغات نام آن را حرفهای گذاشت، به نوعی پیدا کنیم . اهمیت صنعت تبلیغات تا جایی پیش میرود که بسیاری از شرکتهای بزرگ سرمایهگذاریهای هنگفتی در این راستا مینمایند، البته کم نیست تعداد آژانسها و شرکتهایی که پروژههای بزرگی را در ایران نیز استارت زده و با تبلیغات نو و بدیعشان برخی حادثهها را به خاطره تبدیل کردهاند.
بابک بادکوبه مدیر عامل آژانس تبلیغاتی بادکوبه
بابک بادکوبه مدیرعامل آژانس تحقیقاتی تبلیغاتی بادکوبه (وابسته به موسسه فرهنگی هنری روزگار طرفه) که حدود 15 سال در عرصه تبلیغات فعالیت میکند مهمترین عامل موفقیت انجام تبلیغات در کشور را انجام کار ساختاری و ریشهای عنوان کرده و میگوید: اصولاً تبلیغات باید یر مبنای علوم جامعه شناسی و روان شناسی مبتنی باشد و یافتههای تحقیقاتی از موضوع تولید و مصرف و مارکتینگ کالا و خدمات با تلفیقی از این دو علم در خدمت صنعت تبلیغات قراربگیرد.
وی در بررسی علل عدم توسعه یافتگی تبلیغات در ایران اظهار داشت: اصولاً تبلیغات کشور از صنعت کشور عقبتر حرکت میکند به عنوان مثال، صنعت خودرو سازی، شیرینی و شکلات و حتی پروژه های عظیم احداث سد و … در ایران با توسعه چشمگیری روبرو بوده اما کجای دنیا این پیشرفتها به چشم میخورد و یا حتی در خور و شایسته برای آنها اطلاعرسانی و تبلیغ شده است؟!
بادکوبه به موضوع جنگ تبلیغاتی در دنیای تجارت و کسبوکار و تولید اشاره کرد و تلاش همه جانبه غولهای بزرگ تبلیغاتی مستقر در شهرهای بزرگی مثل لندن ،فرانکفورت،امارات و … با تشکیلات و نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده برای برند سازی و ترغیب افکار عمومی بسیار تاثیرگذار و مهم قلمداد کرد.
او آژانسهای تبلیغاتی ایران را فاقد قدرت مالی و بعضاً تخصصی دانست که بتوانند در حمایت از برندهای وطنی در این فضای رقابتی وارد شده و تاثیرگذار باشند و حتی در داخل کشور شاهد ظهور آژانسهایی هستیم که بدون زیر ساخت منطقی و علمی مناسب فعالیت میکنند و کار سطحی نیز عرضه میدارند در واقع عدم توجه به تخصصگرایی توسط صاحبان این آژانسها که برخی از آنها حتی تجربیات و رشته تحصیلی آنها نیز کاملاً با علم تبلیغات فاصله دارد، مثلاً یک پزشک عمومی مدیرآژانسی است که کار تبلیغاتی انجام و ارائه میکند! در نهایت همه این موضوعات موانع توسعه صنعت تبلیغات در ایران به شمار میرود و این در حالی است که در برخی کشورها که رشته advertising در مقطع دکتری تدریس میشود دانشجویان اغلب با مدارک لیسانس و فوقلیسانس رشتههای روان شناسی و جامعه شناسی در این مقطع پذیرفته و ادامه تحصیل میدهند.
وی به نکته مهم تبدیل نمودن ظرفیتهای بالقوه تولید و تجارت به بالفعل اشاره کرد و گفت: برندهای ایرانی در دنیا وجود دارد که میتوان با سرمایهگذاری و تحقیقات مناسب روی آنها به نحو بهتری از نام و اعتبار آن استفاده کرد به عنوان نمونه چلوکباب قدیمی نایب میتواند با روش هایی که بسیاری از برندها مثل مکدونالد بکار گرفتند آن را در جهان معرفی و گسترش دهد همانطور که مکدونالد توانسته با ایجاد شعبه در شهرها و کشورهای بزرگ دنیا به عنوان یک برند ماندگار و از سویی نیز درامد زا باشد، یا حتی بزرگترین و مهمترین سرمایه کشور که همان نفت خام است برای معرفی و شناخت نفت خام ایران در جهان، هرگز کاری بزرگ انجام نشده و این موضوع در مورد سایر منابع و تولیدات نیز مصداق دارد.
مدیر اجرایی روزگار طرفه در مورد نقش آژانس ها در تولد و ظهور و بقای یک برند داخلی اظهار داشت، در حال حاضر با موجی از تولیدات و خدمات داخلی برای برند شدن مواجه هستیم که اصولاً کار زیر بنایی و ساختاری برای این فرایند انجام نمیشود و تولیدکنندگان و صاحبان کالا و خدمات به این اصل که تبلیغات باید به داراییهای ناملموس تبدیل شود و دارای ارزش و اعتبار باشد کمتر توجه میکنند.
مفهوم اینکه تبلیغات به داراییهای ناملموس تبدیل شود این است که باید دارای ارزش و اعتبار در جامعه باشد، برخی برندهای خارجی فقط نامشان میلیاردها دلار ارزش دارد و این متاثر از کار علمی و تحقیقاتی است که سالها روی آن انجام گرفته است. ما در ایران برندهای زیادی داریم که باید نام آنها را برند خود جوش گذاشت، یعنی برپایه اصول منطقی یک پروسه تحقیقاتی به وجود نیامدهاند مثلاً زعفران ایران، گز کرمانی و … برندهایی هستند که باید برای آنها برنامهریزی و ساختار تعریف و به شکل علمی اجرا شود تا به جز شهر و کشور خود در سایر نقاط دنیا برد تبلیغاتی داشته باشند و بتوانند با فروش محصول به اقتصاد کشور کمک نمایند.
وی با اشاره به کمپین کاچیران که این شرکت متولی اجرای آن بوده است، گفت: چرخ خیاطی کاچیران به اکثر کشورهای اروپایی و حتی آلمان صادر میشود اما در بازار رقبایی که متکی به غول های بزرگ تبلیغاتی با امکانات گسترده و توانمند هستند جا میماند در صورتی که کیفیت و نوع صنعت آن در دنیا پذیرفته شده و قابل رقابت است و این بسیار دردناک است و از ضعف و ناتوانی صنعت تبلیغات و به تبع آن اژانسهای تبلیغاتی ناشی میشود.
وی در ادامه با توجه به اهمیت صنعت بستهبندی در دنیا اظهار داشت: تا زمانی که صنعت بستهبندی کشور که جزئی از تبلیغات است به شکل فعلی باشد همچنان زعفران ما به نام اسپانیا فروخته میشود و خرمای جنوب پای نخلها میماند و پسته و گیاهان دارویی کشور، بینام و نشان در دنیا به مصرف میرسد و در این بین رقبایی که از دانش روز تبلیغات بهتر بهره میبرند و حرفهای کار میکنند گوی سبقت را در این جنگ تبلیغاتی میربایند.
بادکوبه در مورد رکن و پایه فعالیتهای روزگار طرفه میگوید: اتکا به شعار معروف (برند خود را خلاقانه در قلب مردم بکاریم) محور فعالیتها و اقدامات این شرکت قرار دارد که در طی سالها کار و تلاش حرفهای و تخصصی پیوسته مد نظر قرار داشته. وی از کمپینهای مهمی که توسط این مجموعه کار شده نام میبرد که کاچیران و جشنواره زمستانه همراه اول، مبین نت و… از جمله آنهاست. او میگوید: اخلاق مداری خصیصهای است که مشتریان برای روزگار طرفه برگزیدهاند و البته در این رابطه شرکت به رعایت اصول اخلاقی و احترام به آداب و رسوم و قومیتهای گوناگون اعتقاد دارد و در همین راستا، تبلیغ کالاهایی مثل سیگار و چیپس و پفک و سوسیس و کالباس را با هر گونه هزینه مالی نمیپذیرد.
وی البته استراتژی شناخت مکانها و شهرهایی که توریست بیشتری میپذیرند را برای ایام نوروز و سایر فصول به عنوان مراکز راهاندازی کمپینهای بزرگ عنوان نمود که مورد بهرهبرداری مناسب نیز قرار میگیرد. وی در پایان به این موضوع اشاره دارد که تا چند سال آینده آژانسهای تبلیغاتی فعال در کشور چارهای بهجزء عملکرد حرفهای و استاندارد در فضای رقابتی نخواهند داشت و امبد است جهشی مثبت در راستای اعتلای صنعت تبلیغات کشور صورت پذیرد.