اپل اعلام کرده است که دستمزد کارگران ساعتی خود را مانند سرایداران و رانندگان در دوره بحران پرداخت میکند و مبلغ 200 میلیارد دلار را برای این کار در نظر گرفته است.
گوگل و فیسبوک به افرادی که فرزند دارند، مرخصی داده است تا راحتتر در این شرایط کنترل زندگی خود را به دست بگیرند. به دنبال تعطیلی مدارس، گوگل به کارمندان بچهدار خود دو هفته مرخصی باحقوق داده است. فیسبوک هم به کارمندانی که نیاز به مراقبتهای خاصی دارند تا در معرض بیماری کووید 19 قرار نگیرند، 4 هفته مرخصی و به افرادی که یکی از اعضای خانوادهشان درگیر ویروس کرونا شده و نیاز به مراقبت دارد، 6 هفته مرخصی داده است. البته این تمهیدات گوگل و فیسبوک شامل حال نیروهای پیمانی نمیشود.
کاترپیلار برای کاهش هزینهها در بحران کووید 19، حقوق مدیران و کارمندان را افزایش نخواهد داد.
کامکست (Comcast)، بزرگترین اپراتورشبکههای کابلی و تلویزیون کابلی در امریکا، اعلام کرده است که مبلغ 500 میلیون دلار به منظور حمایت از کارمندانش در دوران بحران اختصاص داده است. مدیرعامل کامکست در ایمیلی که به تمامی کارکنانش ارسال کرده، گفته است که این مبلغ را برای دستمزد و مزایای آنها کنار گذاشته است و نگران نباشند. وی همچنین اعلام کرده است که او به همراه تعدادی دیگر از مدیران اجرایی، بخشی از حقوقشان را به خیریهها و مراکزی که برای مقابله با کرونا تلاش میکنند، اعطا خواهند کرد. از آنجایی که مردم در دوران قرنطینه کووید 19 در خانه ماندهاند، میزان استفاده از پهنای باند کامکست افزایش چشمگیری داشته است.
هوم دیپوت (Home Depot) شرکت خردهفروش امریکایی، تعداد روزهای مرخصی باحقوق کارمندان را در دوران شیوع کروناویروس افزایش داده است. کارمندان تمام وقت 80 ساعت و کارمندان ساعتی 40 ساعت مرخصی باحقوق در این شرایط خواهند داشت. همچنین به کارمندان تمام وقت بالای 65 سال، 160 ساعت مرخصی باحقوق اختصاص داده میشود. از دیگر اقدامات این خردهفروش کاهش ساعات کاری و اعمال محدودیت در تعداد مشتریان حاضر در فروشگاه است. هوم دیپوت همچنین گفته است اگر کارمندی به کووید 19 مبتلا شود یا یکی اعضای نزدیک خانوادهاش به این بیماری مبتلا شوند، هزینههایش را در دورهی بیماری میپردازد.
گپ (GAP) اعلام کرده که اکثر کارگران فروشگاههایش را به مرخصی فرستاده و همچنین هزینههای خود را در سرتاسر جهان کاهش داده است. علاوه بر این حقوق دریافتی اعضای هیئتمدیره و تیم رهبری گپ موقتا کاهش خواهد یافت.
یامبرندز (Yum Brands)، یک شرکت رستورانهای بینالمللی امریکایی است که مدیرعاملش گفته از باقی حقوقش در سال 2020 چشمپوشی میکند تا بتواند پاداش یک هزار دلاری به 1200 تن از مدیران رستورانهایش در KFC، Pizza Hut، و Habit Burger Grill بپردازد. همچنین قرار است بخشی از حقوق او به صندوق کمک مالی امداد جهانی اختصاص یابد تا کمکی باشد برای کارمندان رستورانها که مستقیم یا غیرمستقیم درگیر کروناویروس هستند.
اینستاکارت (Instacart) شرکت تحویل موادغذایی و خدمات در امریکا، برعکس سایر شرکتها که نیروی کار خود را تعدیل کردهاند، اعلام کرده است که میخواهد در طول سه ماه آینده 300 هزار کارگر پیمانی را برای تحویل بستههای مواد غذایی استخدام کند تا بتواند نیاز مشتریان در قرنطینه را برآورده کند. خرید آنلاین در دوران بحران کووید 19 افزایش چشمگیری داشته است.
بیجیز (BJ’s Wholesale Club)، شرکت خردهفروشی امریکایی دستمزد و مزایای کارمندان خط مقدم خود را افزایش داده است. این افزایش دستمزد (2 دلار در هر ساعت) شامل حال تمامی افراد فعال در شبکه توزیع و دفاتر و افرادی که از خانه دورکاری میکنند، میشود.
پیتزا دومینو (Domino’s Pizza) میخواهد 10 هزار نیروی جدید را در بخشهای ارسال غذا، سرآشپز، خدمات مشتری، مدیران اجرایی و رانندگان کامیون استخدام کند.
آمازون باتوجه به افزایش خرید آنلاین مردم، قصد دارد 100 هزار نیرو را برای انبار و همچنین تحویل کالا به کار گیرد. این شرکت همچنین دستمزد نیروهای خود را در دوره شیوع کووید 19 افزایش داده است.
ورود محصول یا خدمات شما در قلب مصرف کننده از طریق تجربه یک محصول یا خدمت از نزدیک. در یک جمله، Experimental Marketing یا پیشران فروش و ترویج برند، ابزاری است که تولیدکنندگان و ارائه دهندگان خدمات می توانند از طریق آن و به کمک تیم حرفه ای و متخصص بادکوبه، محصول یا محصولات خود را به طور رودررو به مشتریان معرفی کنند.
پادکستی که میشنوید، از مجموعه پادکستهای بادکوبه است. ما در این مجموعه به اتفاقات جذاب، سرگرمکننده، خلاقانه، تاثیرگذار و خبری دنیای تبلیغات میپردازیم.
امروز میخواهیم کمی متفاوت با هفتههای گذشته عمل کنیم و فقط درباره یک موضوع صحبت کنیم. درباره این موضوع که پنج برند معروف جهان چطور در بازاریابی از هم سبقت میگیرند؟
پنج برند معروف جهان چطور در بازاریابی از هم سبقت میگیرند؟
بعضی از برندها با تار و پود ذهن و خاطرهی ما عجین شدهاند. این برندها چگونه به چنین جایگاهی در ذهن و خاطرهی مخاطب میرسند؟ اگر بهدنبال جوابی برای این پرسش هستید، پاسخ یک کلام است: بازاریابی. بازاریابی علت موفقیت برندهایی است که در خاطرتان سالهاست جا خوش کردهاند. بازاریابی و نوآوری در فعالیتهای برند اما در نبرد برندها و رقابت سختی که میان آنها وجود دارد، نوآوری بهتنهایی کافی نیست. با ما همراه باشید تا نبرد برندها را بهتر بررسی و واکاوی کنیم.
برندهی کارزار برندها کیست؟
تبلیغات و بازاریابی حول محصول یا برندی خاص، باعث رشد رقابت برای تمام ذینفعان درگیر میشود. اما سازوکار رقابت کردن بسیار پیچیده و ظریف است. مثلا برند فندر که تولیدکنندهی گیتار است با همتای خود گیبسون، رقابت شدیدی دارد. اما این رقابت، در فروش گیتارهای بیشتر در پایان روز معنا نمییابد.
رقابت میان برندهای معروف در چشماندازی کلان پیگیری میشود. برای نمونه، افت بازار فروش محصولات موسیقی برای هر دو برند نامبرده مهم و حیاتی تلقی میشود و درواقع رقابت بر سر مسائل مهمی نظیر سود نهایی و… پیگیری میشود. رقابتهایی از این دست، نهایتا به سود تمامی ذینفعان بازار تمام میشود و فضای ایجادشده باعث پویایی و شکلگیری بهترین ایدهها خواهد بود.
در ادامه به مقایسهی چند رقیب سرسخت میپردازیم تا ببینیم که استراتژیهای هر برند معروف، چگونه موجبات پیروزی آنها را در نبرد فراهم کردهاند؟
اول میرویم سراغ برگرکینگ در مقابل مکدونالد
در دنیای مجازی مکدونالد نسبت به رقیب خود تعداد دنبالکنندگان و دوستداران بسیار زیادتری دارد. این موقعیت بدیهی است: مکدونالد سفارشات و مشتریان بیشتری دارد و در شبکههای اجتماعی نیز با استقبال بیشتری روبهرو است.
تفاوت این استقبال در چیست؟ فارغ از بحث کیفی و کمی در دنیای حقیقی، میتوان تفاوت این ۲ برند را در دنیای مجازی پیگیری و تفسیر کرد. مکدونالد در توئیتر و فیسبوک خود به مفاهیمی چون شادی و فرهنگ میپردازد. برگرکینگ در صفحات اجتماعی خود از تصاویر غذا استفاده میکند و همه چیز بر محوریت غذا میچرخد.
مکدونالد از تصاویری غیر از غذا بهره میبرد. تفاوت دیگری که این دو برند در ارائهی خود در صفحات اجتماعی دارند، به محتوایی بازمیگردد که در صفحات مختلف منتشر میکنند. هر دو برند از محتوای طنزآمیز بهره میبرند، اما طنزی که برگرکینگ ارائه میکند پیچیدهتر است، درحالی که مکدونالد صرفا به انتشار محتوای شیرین با طنزی ملیح اکتفا میکند.
اما درمورد مسائل گرافیکی، میتوان گفت که برگرکینگ در مقایسه با مکدونالد چند گام جلوتر است. برگرکینگ طراحی و گرافیک مدرنتر، زیباتر و باکیفیتتری را در وبسایت خود ارائه میکند. اما طراحیهای مکدونالد تا حدودی قدیمی به نظر میرسند.
در هر حال نبرد برندها برای این ۲ برند نتیجهی مشخصی دارد و نشان میدهد که مکدونالد با سهم بازار و درآمد بیشتر و البته تعداد مخاطبان و مشتریان بیشتر در دنیای حقیقی و مجازی، نسبت به برگرکینگ پیشتاز است.
حالا نوبت مقایسهی دوراسل و انرجایزر است
این دو برند تولید باتری برای بازاریابی خود بیشتر از همه بر کیفیت تاکید میکنند. یکی از آنها به کیفیت توجه دارد و دیگری انرژی را به عنوان کلیدواژهی بازاریابی خود برگزیده است.
دوراسل، با تکیه بر مفهوم ماندگاری و دوام تمایل دارد تا خود را به عنوان برندی وفادار، مسئول و به اصطلاح عامه کاردرست، در نظر مخاطبان معرفی کند. نکتهی جالبتوجه این است که این برند از رنگ مسی و قهوهای در تبلیغات و بازاریابی خود استفاده میکند که از نظر روانشناسی رنگها، به معنای استقلال است.
شعار تبلیغاتی دوراسل میگوید: «همه جا روی ما حساب کنید»
حال به انرجایزر میپردازیم. انرژی همه جا حضور دارد و باعث تمام فعالیتها و تحرکات بشری است. انرجایزر رنگهای زرد و قرمز را برای محصولات و تبلیغات خود انتخاب کرده است. این دو رنگ انرژی و حرکت را یادآور میشوند.
شعار انرجایزر نیز چنین است: «این انرژی، مثبت است»
از نظر آمارهای رسمی، تبلیغات و بازاریابی در شرکت دوراسل جایگاه مطلوبتری نسبت به انرجایزر دارد. اما در این مورد نیز به نظر میرسد که طراحی وبسایت و گرافیک به کاررفته در تبلیغات انرجایزر حسوحال مدرنتر و نوینتری را به ذهن متبادر میکند.
در زمینهی شبکههای اجتماعی نیز دوراسل پیشتاز است و مخاطبان و دنبالکنندههای بیشتری نسبت به رقیب دارد. البته در مقایسه با سایر برندها، دوراسل و انرجایزر در صفحات مجازی خود، فعالیت کمتری دارند. این ۲ برند فقط در مراسم ویژه و موقعیتهایی مانند کریسمس و… به نشر محتوا میپردازند اما مشارکت و همکاری دوراسل با لیگ فوتبال ملی (NFL)، به موفقیت بیشتر این برند نسبت به رقیبش کمک کرده است.
سهم بازار دوراسل نیز بالاتر از انرجایزر است و در این مقایسه میتوان گفت که برندهی نبرد برندها کسی نیست جز : دوراسل.
و اما مسترکارت و ویزا
امتیاز و رتبهی مسترکارت از تمام برندهایی که امروز نام بردهایم یا نام خواهیم برد، مطلوبتر است. علت این جایگاه مناسب چیست؟ مسترکارت دارای وبلاگی است که مدام بهروزرسانی میشود.
این بلاگ، «فراتر از معامله» نام دارد و مجهز به فرمها و فهرستهایی است که بازدیدکنندگان میتوانند به کمک آنها مشترک محتوای تولیدی در بلاگ شوند. در این بلاگ انواع محتوای لازم برای دریافت اطلاعات، اخبار و همچنین فرمهای لازم و ضروری برای درخواست مسترکارت، در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
این در حالی است که وبسایت ویزا نیز کاربردها و جذابیتهای خود را دارد و امتیاز آن از نظر بازاریابی، جایگاه بسیار مطلوبی دارد. اما از نظر بازاریابی ربایشی، این برند در مقایسه با مسترکارت از تأثیرگذاری کمتری برخوردار است.
این دو رقیب از نظر مقایسه در شبکههای اجتماعی، با یکدیگر رقابت تنگاتنگی دارند. در برخی از شبکههای اجتماعی مانند توئیتر، سهم مخاطبان مسترکارت بیشتر است. درحالی که به نظر میرسد که در سایر شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، ویزاکارت موفقتر عمل کرده است.
این دو رقیب برای استفاده از شبکه های اجتماعی در جهت بازاریابی و تبلیغات، از افراد مشهور کمک میگیرند. این شرکتها از طریق مشارکت و همکاری با برندهای دیگر نیز فعالیتهای تجاری-تبلیغاتی خود را پیش میبرند.
درواقع استراتژیهای این دو شرکت در زمینهی بازاریابی و تبلیغات و شبکههای اجتماعی، همسو و شبیه به هم است. اما نتیجهگیری حاصل در این قسمت کمی غافلگیرکننده است. با وجود موفقیتهای بیشتر مسترکارت در زمینهی بازاریابی و تبلیغات، ویزاکارت سهم بازار بیشتری دارد و ازهمینرو به نظر میرسد که باید به عنوان برندهی این نبرد اعلام شود.
حالا نوبت رویارویی بی.ام. دبلیو و مرسدس بنز است
اول باید خاطرنشان کنیم که این دو برند، وبسایت و شبکههای اجتماعی مختص به آمریکا دارند. محتوا و شعاری نیز که این دو برند برای بازارهای آمریکایی طراحی و منتشر میکنند، اختصاصی است. اگر بخواهیم این دو برند را از نظر موفقیت بازاریابی در سطح وبسایت و اینترنت مورد مقایسه قرار دهیم، باید بگوییم که آمارها و امتیازات، نشانگر موفقیت بیشتر وبسایت بی.ام.دبلیو نسبت به وبسایت مرسدس بنز است. عامل اصلی موفقیت بی.ام. دبلیو در داشتن وبلاگی است که به تولید محتوای با کیفیت و مناسب میپردازد. این محتوا با استقبال زیادی روبهرو است و در حجم بالایی به اشتراک گذاشته میشود.
در شبکههایی همچون توئیتر نیز، بی.ام. دبلیو تا حدودی از رقیب جلوتر است. رقابت این دو از نظر میزان بازدیدکنندگان در شبکههای اجتماعی مختلف تقریبا مشابه است و بی.ام. دبلیو با تفاوتی اندک پیشتاز است.
محتوایی که این دو برند به اشتراک میگذارند، تقریبا مشابه است و متشکل از تصاویر و ویدیوهایی زیبا و چشمگیر از مدلهای گوناگون خودروهای تولیدی این ۲ شرکت هستند. اقدام مثبت و تأثیرگذار دیگری که این دو شرکت انجام میدهند، ارسال پست تبریک اختصاصی با نام مشتری پس از هر خرید است.
با این حال بی.ام. دبلیو با اندکی فاصله در جایگاه بالاتری میایستد. از نظر درآمد نیز میتوان بی. ام. دبلیو را برندهی این مقایسه دانست. برای نمونه، در سال ۲۰۱۲، درآمد بی.ام.دبلیو بهطور سالانه مبلغی معادل با ۷۶٫۸۴ میلیارد دلار بوده است که این رقم برای مرسدس بنز به ۶۱٫۶۶ میلیارد دلار بوده است.
حالا بیایید کوکاکولا را در مقابل پپسی مقایسه کنیم
رقابت میان این دو برند همواره مطرح بوده اما این بحث چند سالی است که با اعلام برتری کوکاکولا کمحاشیهتر شده است. کوکاکولا هم در شبکههای اجتماعی و هم از نظر رتبهبندی در بازاریابی موفقتر عمل کرده است.
اثربخشی تبلیغات و بازاریابی این برند، چنان خروجیهای مثبتی به همراه داشت که بهتدریج در برخی از مناطق، از واژهی کوکا به جای نوشابه استفاده شد. وجود عناصر تبلیغاتی جذابی چون بابانوئل نیز در این میان بیتأثیر نیست اما از نظر استراتژی های بازاریابی باید گفت که پپسی نسل هزاره یا تقریبا نسل جوان و نوجوان را در تبلیغات و بازاریابی خود هدف میگیرد و این درحالی است که اهداف استراتژیک کوکا در برخورد با مخاطبان حالتی سنتیتر و کلاسیک دارد.
در زمینهی محتوای تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی و شعار نیز میتوان گفت که پپسی تا حدودی جوانانهتر عمل میکند، مثلا شعار پپسی میگوید: «در لحظه زندگی کن» در حالی که کوکا میگوید: «شاد باش». در یک کلام، اگر بخواهیم هر یک از این ۲ برند را توصیف کنیم، میتوانیم بگوییم که کوکا معادل واژهی شادی است و پپسی، نشاط و مفرح بودن.
اما درنهایت با وجود تمام شواهدی که آمارها نشان میدهند، کوکا با فاصله از رقیب قدیمی خود جلوتر است و برندهی این نبرد نام میگیرد.
پادکستی که میشنوید، از مجموعه پادکستهای بادکوبه است. ما در این مجموعه به اتفاقات جذاب، سرگرمکننده، خلاقانه، تاثیرگذار و خبری دنیای تبلیغات میپردازیم.
امروز در این قسمت از پادکست بادکوبه، ابتدا به شما میگوییم که افراد موفق چگونه اهداف خود را تعیین میکنند، سپس به سراغ ۵ راهی میرویم که مشتریان را بازاریاب برند شما میکنند و در انتها درباره بازاریابی دیجیتالی یا همان دیجیتال مارکتینگ صحبت میکنیم.
افراد موفق چگونه اهداف خود را تعیین میکنند
«حتما شانس خوبی داشته است…»، «نه احتمالا پشتش به سرمایه پدرش گرم بوده…»؛ حتما شما هم تاکنون با افرادی برخورد کرده اید که مواردی از این دست را دلیل موفقیت افراد میدانند اما مساله به این سادگی نیست. علیرغم اختلافنظرهای موجود، بسیاری از محققان حوزه رفتارشناسی علت اصلی موفقیت افراد را نه شرایط یا نبوغ ذاتی بلکه برنامهریزی صحیح میدانند.
افراد موفق برای مشخص کردن اهدافشان از رویکردهای روشمند استفاده میکنند که با تعریف موفقیت آغاز شده و با تهیه نقشه راه دنبال میشود. این روش مستلزم صبر و استقامت زیادی است اما در نهایت به نتایج فوقالعاده ختم میشود.
پس از تعیین هدف هیچ فرمول جادویی برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد و باید برای رسیدن به آن پشتکار داشته باشید. با این حال مرحله اول یعنی تعیین هدف نیازمند توجه به نکات زیر است:
واقعگرایی
تعیین اهداف واقعی و قابل سنجش در رسیدن به مقصد تاثیر به سزایی دارند. علاوه بر این با مشخص کردن معیارهای موفقیت میتوانید در هر مرحله میزان پیشرفت خود را بررسی کنید.
اهداف چالشبرانگیز
مسیر رسیدن به هدف نباید مثل پیادهروی در باغ و بوستان باشد بلکه باید مسیری چالشبرانگیز را ترسیم کند. اگر اهداف تعیین شده شما را به چالش نمیکشند بهتر است در آنها تجدیدنظر کنید.
یادداشتبرداری
در مطالعات بسیاری به ارتباط بین نوشتن اهداف و رسیدن به آنها اشاره شده است. اگر هنگام توضیح دادن هدف در یک یا دو جمله با مشکل مواجه شدهاید به احتمال زیاد هنوز نمیدانید از زندگی چه میخواهید.
به اشتراکگذاری برنامه
اگر برنامههای آتی را برای دوستان و نزدیکتان بیان کنید به نوعی خود را به آنها پایبند کردهاید و در صورت دنبال نکردن برنامه عذاب وجدان خواهید داشت.
تجسم موفقیت
تجسم موفقیت یکی از بهترین راههای ارتقای انگیزه به ویژه در مورد اهداف بلندمدت است. بسیاری از ورزشکاران موفق تاکید کردهاند که همیشه خود را بر سکوهای افتخار و هنگام بالابردن مدال قهرمانی تصور کردهاند. ۵ راه که مشتریان را بازاریاب برند شما میکنند
رویای همه مدیران کسبوکار، داشتن مشتریانی است که مانند مشتریهای «گوگل» و «اپل» مشتاقانه از برند محبوبشان حمایت کنند. جذب مشتری ثابت و وفادار کار سختی است و از آن سختتر این است که مشتریان را به بازاریاب برندتان تبدیل کنید. در مجله خلاقیت نکاتی را میخوانیم که در این راه کمک میکنند.
1-محصولات بینظیر ارائه دهید.
اولین و مهمترین نکته این است که محصولات شما باید به قدری بینظیر باشند که مشتریها برای خریدش صف بکشند. اگر این نکته را رعایت نکنید هیچ شانسی برای جذب مشتریهای دلخواهتان نخواهید داشت، حتی اگر بهترین خمات را ارائه دهید!
2-ارائه خدمات پس از فروش بینقص که مهمترین خواستههای مشتریها را برآورده کند.
یکی از بهترین مثالها در این زمینه شرکت «زاپوس» است. زمانی که یک جفت از بهترین کفشهای مردانه آنها به آدرس اشتباهی ارسال شد، یکی از نمایندگیهای «زاپوس» به سرعت یک جفت دیگر را با پست ویژه به محل عروسی ارسال کرد، کل مبلغ خرید را به آنها بازگرداند و برای آن مشتری سرویس ارسال رایگان مادامالعمر محصولاتشان را در نظر گرفت.
۳- مشتریها را شناسایی کنید.
از یک سیستم فروش هوشمند استفاده کنید، مشتریها را شناسایی کنید و اطلاعاتشان را وارد سیستم کنید. به این ترتیب شما میتوانید بفهمید که یک مشتری چه محصولاتی خریداری کرده، چه سلیقهای دارد و هر وقت بخواهید با او در ارتباط باشید، دقیقا او را میشناسید زیرا در سیستم ثبت شده است.
4-از طرفداران برندتان نظرخواهی کنید.
هر چه بیشتر با مشتریها در ارتباط باشید، آنها حس بهتری نسبت به برند شما پیدا میکنند و متوجه میشوند نظراتشان برای شما مهم است.
5-کاری کنید که برندتان ارزش تبلیغشدن را داشته باشد.
مهم نیست که طرفداران چقدر عاشق برند شما هستند، شما باید کاری کنید که برندتان ارزش تبلیغ و حمایتکردن را داشته باشد. با یک ویدئوی شخصی یا دعوت به یک مراسم خاص از طرفداران و بازاریابهای برندتان قدردانی کنید. گاهی تنها انتظار مشتریهای پروپاقرص شما یک قدردانی ساده است. تبدیل طرفدارها به بازاریابهای برندتان وقت زیادی میبرد اما وقتی آنها به برند شما وفادار شدند، دیگر قیمتها برایشان بیاهمیت میشود و به این باور میرسند که محصولات شما ارزش زیادی به زندگیشان میبخشد. بازاریابی دیجیتالی یا همان دیجیتال مارکتینگ
از وبسایتتان گرفته تا داراییهایی که برای برندینگ آنلاین در اختیار دارید – تبلیغات دیجیتالی، بازاریابی ایمیلی، بروشورهای آنلاین و غیره – طیف وسیعی از تاکتیکها هستند که تحت عنوان بازاریابی دیجیتال قرار میگیرند. بهترین بازاریابان دیجیتالی، تصویری روشن از نحوهی پشتیبانی هر یک از این داراییها یا تاکتیکها در راستای رسیدن به اهداف جامعشان در ذهن دارند.
برخی از رایجترین داراییها و تاکتیکها عبارتند از:
داراییها
وبسایتتان؛
پستهای بلاگتان؛
کتابهای الکترونیک؛
اینفوگرافیک؛
ابزارهای تعاملی؛
مجاری شبکههای اجتماعی (فیسبوک، توییتر، اینستاگرام، لینکدین و …)؛
پوشش آنلاین کسبشده (نقدها، شبکهی اجتماعی)؛
بروشورهای آنلاین؛
داراییهای مربوط به برندینگ (لوگو، فونت و …).
تاکتیکها
بهینهسازی موتور جستوجو (SEO): سئو یا همان بهینهسازی موتور جستوجو عبارت است از فرایند بهینهسازی وبسایتتان و افزایش رتبهی آن در صفحهی نتایج موتور جستوجو که این روش میزان ترافیک ارگانیک یا رایگان را روی وبسایتتان افزایش میدهد.
بازاریابی محتوا: عبارت است از خلق و ترویج داراییهای محتوایی، بهمنظور آگاهی از برند، رشد ترافیک یا مشتریان.
بازاریابی ربایشی: این نوع بازاریابی به رویکرد کاملی اشاره دارد که برای جذب، تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل، بهدامانداختن و تأمین رضایت مشتریان با استفاده از محتوای آنلاین اتخاذ میشود.
بازاریابی شبکهی اجتماعی: عبارت است از ترویج برند و محتوای خود در مجاری شبکهی اجتماعی؛ بهمنظور افزایش آگاهی از برند، افزایش ترافیک وبسایت یا هدایت مشتری به سمت کسبوکارتان.
پرداخت بهازای کلیک (PPC): این روشی است برای ایجاد ترافیک وبسایت؛ به سایتی که تبلیغ شما را منتشر میکند بهازای هر کلیکی که روی تبلیغتان صورت میگیرد، مبلغی را پرداخت میکنید.
بازاریابی دیجیتال یکی از بهترین و موفقترین نمونههای بازاریابی در حال حاضر است. فعالیتی که ما در آژانس تبلیغاتی بادکوبه به آن توجه ویژه داریم و با توجه به موقعیت به بسیاری از برندها و کسب و کارها آن را پیشنهاد میکنیم. سیف، بکو، بیمه دی و فامیلا از نمونه برندهایی هستند که از خدمات دیجیتال مارکتینگ در بادکوبه بهره میبرند.
پادکستی که میشنوید، از مجموعه پادکستهای بادکوبه است. ما در این مجموعه به اتفاقات جذاب، سرگرمکننده، خلاقانه، تاثیرگذار و خبری دنیای تبلیغات میپردازیم.
امروز در این قسمت از پادکست بادکوبه، ابتدا از اهمیت تحلیل و آنالیز وبسایت میگوییم؛ سپس شما را با پنج فرد ثروتمند جهان آشنا میکنیم و در انتها به سراغ مناسبتهای جهانی میرویم.
اهمیت تحلیل و آنالیز وبسایت
یکی از بخشها و کارهای مهم در دیجیتال مارکتینگ، تحلیل و آنالیز وبسایت است. تحلیل و آنالیز مناسب وبسایت به صاحبین کسب و کارها این امکان را میدهد که بدانند زمان مناسب برای انتشار محتوای موردنظرشان چه اوقاتی ست، کدام یک از بازدیدکنندگان وبسایتشان به مشتری تبدیل شدهاند، هر کدام از بازدیدکنندگان از چه طریقی به وبسایت رسیدهاند و در کدام صفحه و بخشها مکث بیشتری داشتهاند. همچنین چه نوع از کلمات کلیدی در جذب مخاطب موثرترند و کدام نمونه از محتواهای تولیدی بیشتر به مذاق مخاطبان خوش آمده است.
آنالیز سایت کار یک روز و دو روز نیست. این یک کار مستمر است که باید در کنار بهینهسازی سایت و به صورت مداوم انجام شود. ما با آنالیز و تحلیل سایت به خوبی متوجه خواهیم شد که کدام بخش از کارمان نیاز به تقویت دارد یا برای جذب حداکثری مخاطب در بخشهای ویژه و موردنظرمان باید سایت را به چه طریقی بهینهسازی کنیم که به بیشتری نتیجه دلخواه برسیم.
برای تحلیل و آنالیز وبسایت میتوان از ابزارهای دیجیتال متعددی استفاده کرد. از گوگل آنالیتیکس معروف گرفته تا ابزارهای حرفهای دیگری مانند Open Web Analytics و Clicky . ابزارهایی ساده و عمدتا رایگان که همه نوع اطلاعاتی در خصوص وبسایتتان را در اختیار شما قرار میدهد.
پنج فرد ثروتمند جهان
سایت بیزینس اینسایدر به تازگی نام 50 نفر از ثروتمندترین افراد جهان را منتشر کرده است. افرادی که نقش بهسزایی در رونق اقتصادی جهان دارند و صاحب معروفترین کسب و کارها و برندهای جهانی هستند. در این قسمت از پادکست بادکوبه ما به پنج نفر اول این لیست نگاهی میاندازیم.
1-بیل گیتس
بیل گیتس موسس مایکروسافت با 87.4 بیلیون دلار در صدر قرار دارد. او که از بزرگان دنیای فناوری و آیتی است علاوه بر اینکه ثروتمندترین مرد جهان است بلکه جزء دست و دلبازترین افراد جهان نیز به حساب میآید. او از سال ۱۹۹۹ تا کنون همراه با همسرش ملیندا، یکی از قدرتمندترین مؤسسههای خیریه جهان را مدیریت میکند.
2-آمانسیو اورتگا
این هفته و در مجموعهی داستان برند که هر دوشنبه در صفحات اجتماعی بادکوبه منتشر میشود به داستان برند زارا پرداختیم. موسس این برند یعنی آمانسیو اورتگا با 66.8 بیلیون دلار نفر دوم این لیست است. ثروت این مرد بهخاطر شرکت ایندیتکس است. سال گذشته ارزش سهام این شرکت ۳۴ درصد افزایش پیدا کرد و در ۹ ماههی آغازین سال ۲۰۱۵، فروش آن به بالای ۱۶ درصد و سود آن به بالای ۲۰ درصد رسید و توانست در ۴۸ بازار، ۲۳۰ فروشگاه جدید افتتاح کند. بیشتر این رشد مدیون برند مشهور این شرکت یعنی برند «زارا» است.
3-وارن بافت
وارن بافت با ثروتی در حدود 60.7 بیلیون دلار در اوایل دههی ۵۰ میلادی، قبل از احداث اولین شرکت خود، تحلیلگر امنیتی بود. سپس در سال ۱۹۶۹، شرکت نساجی برکشایر هاثوی را خریداری کرد و سپس آن را به هولدینگی بدل کرد که سرمایهگذاریهای سودآور زیادی را پیش میبرد و ثروت کلان خود را از این طریق بهدست آورد. او به «دانشمند اوماها» معروف است.
4-جف بزوس
سایت آمازون را همه میشناسند. جف بزوس با ثروتی در حدود 56.6 بیلیون دلار موسس این سایت است و چهارمین فرد پولدار جهان. جف بزوس علاوه بر آمازون، سرمایهگذاریهای دیگری هم دارد. شرکت خصوصی او بلو اوریجین (blue origin) در سال ۲۰۱۵ اولین سفینهی فضایی خود را با موفقیت به فضا فرستاد و در سال ۲۰۱۳ روزنامهی واشنگتن پُست را خریداری کرد.
5-دیوید کُچ
او به همراه برادرش چارلز، مدیریت صنایع کُچ را برعهده داشتند. این شرکت دومین شرکت خصوصی بزرگ دنیاست و مجموعه صنایعی که ارائه میکند بسیار متنوع است. از تولید کود تا فنجانهای کاغذی، آسفالت، بیودیزل و غیره. او با ثروتی در حدود 47.4 بیلیون دلار، فعالیتهای خیرخواهانهی خود را در بنیاد خیریهای با نام خود انجام میدهد.
مناسبتهای جهانی
بسیاری از برندها در تبلیغات دیجیتال خود از ترفند مشترکی استفاده میکنند. استفاده از مناسبتهای تقویمی یا روزهای مختلف جهانی. روشی که یکی از راههای بسیار مناسب برای جذب مخاطب به حساب میآید. چرا که مناسبتهای تقویمی معمولا با همراهی نظر و سلیقه مخاطب همراه هستند و به افراد حس حضور در حرکت و احساسی جمعی را میبخشند. از رویدادهای ملی و فرهنگی مانند عید نوروز و چهارشنبهسوری گرفته تا روزهای معروف جهانی مانند روز جهانی انتقال خون و روز جهانی زنان.
طی چند روز آینده ما دو مناسبت جهانی داریم. پسفردا که روز جهانی لبخند است و شانزدهم مهرماه که روز جهانی کودک است. دو اتفاقی که معمولا همارض یکدیگر رخ میدهند. چون ما بر این باوریم که کودکان خودشان میتوانند به راحتی گرمترین لبخند جهان باشند.
به همین مناسبت برای شما یکی از آگهیهای رادیویی بادکوبه را پخش میکنیم که در فضایی شاد و خاطرهانگیز و کودکانه به تبلیغ بیسکوئیت گرجی میپردازد.
امروزه برندینگ شهری از اهمیت زیادی برخوردار است. بهطور خلاصه میتوان گفت که این عبارت به کلیه فعالیتهایی اطلاق میشود که یک شهر را صرفا از یک مکان ساده به یک مقصد جذاب تبدیل میکنند. برندینگ مناسب با تصویری که از شهر میسازد، آن را مکانی مطلوب برای کار، زندگی و بازدید نشان داده و از همه مهمتر، نام شهر را به یاد و خاطر مردم میسپارد.
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که برندینگ شهری همان مارکتینگ شهری نیست. تفاوت عمده میان این دو این است که برندینگ بر خلاف مارکتینگ، تمرکز خود را تنها بر خواستههای مشتریان قرار نداده و دیدگاه و هویت از پیش تعیینشدهای دارد. برای داشتن شهری با برندینگ موفق، فرهنگ، تاریخ، سبک و کیفیت زندگی و تنوع از نکات مهمی هستند که باید در نظر گرفته شوند.
شهر نیویورک مثال خوبی برای این بحث است. وقتی به این شهر فکر میکنید، اولین تصویری که به یاد شما میآید چیست؟
واضح است که جوابهای زیادی برای این سوال وجود دارد اما شاید نمادینترین تصویر، لوگوی معروف “آی لاو نیویورک” باشد. این لوگو بیش از 4 دهه پیش، توسط یکی از مهمترین گرافیستهای آمریکا، میلتون گلیسر، طراحی شده است. امروزه این لوگو به تصویری آشنا برای مردم دنیا تبدیل شده و آن را میتوان در سرتاسر شهر نیویورک مشاهده کرد، از جاکلیدی گرفته تا طرح روی لیوانهای چای و قهوه.
اما تولد این لوگو نیز داستان جالبی دارد. در اواخر دهه 60 میلادی، شهر نیویورک از نرخ بالای جرم و کمبود امنیت شهری رنج میبرد. در نتیجه، شرکت تبلیغاتی ولز ریچ گرین کمپینی را با هدف افزایش درآمد گردشگری و بهبود تصویر شهر آغاز کرد و “من عاشق نیویرک هستم” را به عنوان شعر اصلی این کمپین انتخاب کرد. طراحی این لوگو اما تنها در چند ثانیه و در پشت یک تاکسی توسط گلیسر انجام شد. گلیسر در مسیر خود برای ملاقات با یک مشتری، این لوگو را بر روی یک پاکت نامه استفاده شده و با استفاده از ماژیک قرمزی که در جیب خود داشته طراحی کرده است. لوگویی که شاید هرگز فکرش را هم نمیکرده به حدی رونق پیدا کند که به نشان اصلی شهر نیویورک تبدیل شود.
چندیدن سال بعد، در سال 2001 و بعد از حملات تروریستی به برجهای تجارت جهانی در نیویورک، گلیسرکه همانند سایر اهالی نیویورک از وقوع این اتفاق بسیار اندوهگین شده بود، بار دیگر به سراغ معروفترین اثر خود رفته و عبارت “بیشتر از همیشه” را به این لوگو اضافه میکند. به گفته خود گلیسر، این عبارت نشاندهنده حس و حال همه مردم نیویورک در آن روزها و عشق عمیق آنها به شهرشان بوده است.
طوفان رحیمپور، مدیرعامل ارشد شرکت طراحی لوگو ورکس در نیویورک، معتقد است که لوگوی معروف گلیسر دیگر تنها یک لوگو نیست بلکه نشاندهنده روح این شهر است.
امروزه و بیش از گذشت چهار دهه، این لوگو به سمبل بی چون و چرای شهر نیویورک تبدیل شده است. شرکت ولز ریچ گرین به فرای هدف خود جهت تبدیل مجدد نیویورک به یک مقصد گردشگری دست یافته است اما هنوز در نیویورک و با وجود جذب چیزی در حدود سالانه 59 میلیون توریست، این لوگو منبع درآمدی برای ارکانهای اقتصادی شهر محسوب میشود. این در حالی است که گلیسر، که هیچگاه امتیاز کپیرایت را برای لوگوی خود درخواست نکرد، تا به امروز حتی یک سنت هم برای طرحی که بدون شک نه تنها ماندگارترین طرح او، بلکه ماندگارترین طرح شهر نیویورک است، دریافت نکرده است.
چهارشنبه 5 مهر روز جهانگردی است. به مناسبت این رویداد جهانی، داستان برند این هفته را به موفقترین سایت سفر در جهان اختصاص دادهایم.
1-تریپ ادوایزر به معنی «پیشنهاد سفر» یک سایت جهانی معتبر برای همه جهانگردها و طبیعتگردهاست.
2-با استفاده از تریپ ادوایزر میتوانید از رستورانها، هتلها، مراکز تفریحی و حتی پروازها به مقصدی که در نظر دارید با خبر شوید.
3-این برند در فوریه سال 2000 توسط استفان کاوفر، لنگلی استینرت تاسیس شد.
4-این سایت ابتدا از طریق محتوای منتشر شده در کتابها، مجلهها و سایتها تکمیل میشد.
5-دکمه «بازدیدکنندگان بررسی خود را اضافه کنند» موجب رونق برند تریپ ادوایزر شد.
6-با بالا رفتن تعداد نظر بازدیدکنندگان، این سایت تبدیل به مجموعهای از نظرات مسافران عادی شد.
7-۲۳ برند گردشگری تحت پوشش گروه رسانهای تریپ ادوایزر مدیریت میشوند.
8-در حال حاضر گروه رسانهای تریپ ادوایزر در ۳۰ کشور از جمله فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، هند، ژاپن، روسیه، اسپانیا، بریتانیا، اندونزی، آرژانتین، تایوان، مالزی و مصر توسعه پیدا کرده است.
9-دفتر مرکزی این شرکت بین المللی در نیدهام ایالت ماساچوست آمریکا واقع است.
10-بیش از ۳۲ میلیون عضو و ۱۰۰ میلیون نظر کاربران در این سایت وجود دارد.
11-ماموریت تریپ ادوایزر «کمک به مسافران سرتاسر دنیا برای برنامهریزی سفر خود و داشتن یک سفر عالی» است.
12-این شرکت در حال حاضر ۱۹۰۰ کارمند و سرمایهای معادل ۱۲ میلیارد دلار و درآمد سالانهای معادل ۱ میلیارد دلار دارد.
13-در سال 2004 شرکت توسط IAC / InterActiveCorp خریداری شد.
14-در آگوست ۲۰۰۵ کسب و کارهای گروه گردشگری خود را بهصورت مستقل معرفی کرد.
15-در آوریل 2009 نسخه چینی تریپ ادوایزر به نام daodao راهاندازی شد.
16-تا ژوئیه 2011 بیش از 20 هزار اطلاعات و بررسی از هتلها و رستورانها توسط مشتریان در این سایت ثبت شد.
17-در ماه مارس 2011 تریپ ادوایزر اعلام کرد که یک شخص ثالث غیرمجاز به برخی از ایمیلهای ثبت شده در سایت دسترسی پیدا کرده و ممکن است از آن برای ایجاد پیامهای اسپم استفاده کند.
18-در ژوئیه 2011 طبق یک نظرسنجی تصادفی از 3641 پاسخ دهنده، 98 درصد آنها اعلام کردند آنچه در طول سفر در هتلها تجربه کردند همان بوده که در تریپ ادوایزر خواندهاند.
19-تریپ ادوایزر بزرگترین سایت مسافرتی جهان با تقریبا 280 میلیون بازدیدکننده ماهانه منحصربهفرد است.
20-در آوریل 2012 ارتباط این سایت با فیس بوک راهاندازی شد.
21-در ماه اکتبر 2014 تریپ ادوایزر یک ویژگی جدید “فقط برای شما” ارائه کرد که پیشنهادات هتل را با توجه به تنظیمات کاربر و سابقه جستجو بر روی سایت ارائه میدهد.
22-در سال 2015 تریپ ادوایزر شروع به اجازه دادن به کاربران برای نرخگذاری و اجاره اتاقهای خود داد.
23-نماد تریپ ادوایزر یک جفت چشم جغد است. جغد همیشه در قصهها نمادی از دانایی است و این شرکت با انتخاب این حیوان به کاربرانش این اطمینان را میدهد که همه چیز با دقت زیر نظر است.
24-جغد تریپ ادوایزر دو چشم رنگی دارد، یکی سبز و دیگری قرمز. رنگ سبز به مسافران میگوید کجا بروند و رنگ قرمز هم به آنها میگوید کجا پا نگذارند.
25-گزینه Things to do در تریپ ادوایزر درباره هر شهری به شما یک لیست پیشنهادی میدهد. رنکینگ این لیست پیشنهادی براساس نظر کاربران است.
26-این سایت طی یک دهه اخیر بیش از ۱۰۰ جایزه معتبر بینالمللی را به خود اختصاص داده است.
27-این برند با ۲۰۰ پرتال معتبر گردشگری دنیا در امور رزرواسیون همکاری دارد.
28-کاربری از هنگ کنگ، بیش از ۳۲۰۰ پست در این سایت منتشر کرده که رکورددار بیشترین مطالب منتشر شده در این پرتال است.
29-در سال ۲۰۱۲ تریپ اداویزر به دلیل نقض قوانین جدید تجارت آزاد در مورد نمایش قیمتها و مالیاتهای بلیط هواپیماها، توسط سازمان حمل و نقل آمریکا۸۰ هزار دلار جریمه شد.
30-حدود ۳۰ هتل به دلیل داشتن نظرات مشکوک در لیست سیاه تریپ ادوایزر قرار گرفتهاند.
31-بخشی مربوط به شهرهای داخل ایران نیز در این برنامه نیز وجود دارد.
32-باغ ارم شیراز، تخت جمشید و هتل اخوان کرمان از نمونه جاهایی هستند که در تریپ ادوایزر گواهینامه رضایت مشتری دارند.
بازگشت به مدرسه زمان بسیار مهمی برای بازاریابی محسوب میشود. اول به این دلیل که پر است از موقعیتهای مهم بازاریابی و دوم به این دلیل که میتوان آن را یکی از پرسودترین زمانهای سال در بسیاری از نقاط دنیا دانست. از شعارهای تبلیغاتی جذاب گرفته تا پستها و ویدیوهای رنگارنگ و هیجانانگیز در شبکههای اجتماعی. بیشترین تمرکز اصلی برندها در این زمان از سال برروی جذب مخاطب است.
در سالهای اخیر، وبسایتها و رسانههای اجتماعی با ارایه کارت هدیه، جایزه، برنامههای تبلیغاتی و ارسال رایگان به اصلیترین ابزار خرید برای هم دانشآموزان و هم والدین در این دوران تبدیل شدهاند. به همین دلیل برای موفقیت در چنین روزهایی نکات خاصی هست که بهتر است آنها را رعایت کرد.
شروع به موقع کمپین ، استفاده از کمپینهای الهامبخش و مدرن برای مخاطبین جوان و شناخت نیازهای متفاوت ردههای مختلف سنی برخی از این نکات هستند. نکته قابل توجه دیگر این است که معمولا خرید نهایی توسط والدین انجام میگیرد. در نتیجه کمپین موفق کمپینی است که بین آنچه کودکان را جذب میکند و آنچه که برای والدین قابل قبول است، تعادل بر قرار کند.
در ایران- مثل خیلی نقاط دیگر جهان- بازگشت به مدرسه از اهمیت زیادی برخوردار است و دیجی کالا، به عنوان یکی از مهمترین پلتفورمهای فروش آنلاین در ایران مثال خوبی در این زمینه است. این فروشگاه آنلاین با ارایه تخفیفهای بالا و قرعهکشی، نه تنها خود را با این ترند جهانی همسو میکند بلکه این کار را ماهرانه و با اختصاص کمپینهای متعدد به گروههای سنی مختلف انجام میدهد.
شرکت Nike یک شرکت آمریکایی چند ملیتی است که در زمینه طراحی، تولید، توسعه و عرضه محصولاتی نظیر کفش، البسه و پوشاک، لوازم و ابزار ورزشی به بازار جهانی فعالیت میکند. برندی جهانی که مصرفکنندگانی وفادار دارد و توانسته جایگاهی را برای خود دست و پا کند که کمتر رقیبی میتواند به گرد پای آن برسد.
1-شرکت Nike در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۶۴ توسط بیل بُوِرمن و فیل نایت آغاز به کار کرد.
2-نام اولیه این شرکت Blue Ribbon sports بود که در سال ۱۹۷۱ به صورت رسمی به نام NIKE تغییر کرد.
3-نام کمپانی از نام الهه پیروزی در یونان باستان گرفته شده است.
4-لوگوی این برند در سال ۱۹۷۱ به قیمت تنها ۳۵ دلار طراحی شده است.
5-دفتر مرکزی نایک در شهر بیورتون ایالت اورگان واقع در شمال غربی ایالت متحده آمریکا است.
6-شعار تبلیغاتی و فلسفه کاری نایک «فقط انجامش بده» است.
7-ارزش این برند در سال ۲۰۱۲ بیش از ۲۴۰ میلیارد دلار اعلام شده است.
8-در سال 2016 شرکت نایک بیش از ۴۴ هزار کارمند در سراسر دنیا داشت.
9-فروشگاههای نایک که معروف به نایک تاون هستند، بهطور متوسط 30 هزار فوت مربع فضا دارند.
10-درحال حاظر 13 نایک تاون در آمریکا و 4 نایک تاون در سطح بین المللی وجود دارد.
11-رتبه اول با بیش از 43 درصد فروش کفشهای ورزشی در آمریکا متعلق به این برند است.
12-در سال ۱۹۷۸ نایک، تکنولوژی Air خود را معرفی کرد.
13-امروزه قسمت اعظم بودجه بازاریابی نایک صرف حمایت از تورنمنتهای جهانی یا صرف حمایت از ورزشکارانی مانند رونالدوی برزیلی میشود.
14-نایک با بیش از ۷۰۰ فروشگاه در سراسر جهان قرارداد و در ۴۵ کشور خارج از ایالات متحده دفتر دارد.
15-بیشترین فروش کفش در آمریکا در سال 2016 متعلق به نایک بوده است.
16-در سال ۲۰۰۹ شرکت نایک و تیمبرلند خرید چرم تولیدشده در بخشهای جنگلزدایی شده جنگلهای آمازون را متوقف کردند.
17-نایک متعهد شده که هیچ کارگر زیر 18 سالی را برای کار در کارخانههای تولید کفش خود استخدام نکرده و به کار نگیرد.
18-اخیرا در فروشگاه جدید نایک در محله Soho نیویورک مشتریان فرصت دارند به مدت یک ساعت با کارمندان نایک ملاقات کنند و نظرات خود را به آنها بگویند.
19-در حال حاضر کمترین قیمت کفشهای نایک 55 دلار است و گرانترین محصول نایک تا به امروز، HyperAdapt 1.0 به قیمت 720 دلار است.
20-نایک برای کفش مدل HyperAdapt خود خدمات پس از فروش تلفنی دارد. خدمات پس از فروشی سریع و کامل.
21-نایک در حال برنامهریزی برای باز کردن یک فروشگاه مستقل در آمازون دات کام است.
پادکستی که میشنوید، از مجموعه پادکستهای بادکوبه است. ما در این مجموعه به اتفاقات جذاب، سرگرمکننده، خلاقانه، تاثیرگذار و خبری دنیای تبلیغات میپردازیم.
امروز در این قسمت از پادکست بادکوبه، ابتدا از جذابترین و بهترین شعارهای برند میگوییم؛ سپس با شما درباره رنگ برند صحبت میکنیم و در انتها به سراغ تبلیغات نوشیدنیها و آبمیوهها میرویم.
1)بخش اول
جذابترین و بهترین شعارهای برند
شاید اولین مواجهه هر فرد با یک برند یا کسب و کار مشخصی، شعار آن باشد. شعار موفق، آن شعاری است که با روح برند هماهنگ باشد، در ذهنها بماند و و ساده و سرراست و کوتاه باشد. در سایت «چطور» میخوانیم که برندهای مشهور دنیا شعارهای خاصی دارند که بعضی از آنها جذاب و بهیادماندنیاند. در واقع این برندها توانستهاند این کار سخت یعنی انتخاب شعار برند خوب را به درستی انجام دهند.
شعارهای برند به نوعی نشاندهنده ماموریت یک برند هم هستند و همراه با لوگو، از نشانههای مهم یک کسب و کار به حساب میآیند. به قولی، لوگو معرف تصویری یک برند است و شعار، معرف کلامی آن. و اما یک شعار خوب چه ویژگیهایی دارد؟ ما به چهار نکته اشاره میکنیم. به یاد ماندنی باشد، مزایای کلیدی محصول و برند را در بر گیرد، برند را متمایز کند و احساس مثبتی درباره برند منتقل کند. بر همین اساس تعدادی از برندهای مشهور جهانی، شعارهایی دارند که با نمونههای مشابه خود تفاوت اساسی دارند. تعدادی از آنها را با هم مرور میکنیم.
نایک تولیدکننده پوشاک و لوازم ورزشی برای شعار خود، جمله «فقط انجامش بده» را انتخاب کرده. یعنی اگر میخواهید ورزش کنید، کافی ست آن را انجام دهید، به هر شکل و روشی که برایتان مقدور است.
کمپین تبلیغاتی مک دونالد با شعار «من عاشقشم!» از سال ۲۰۰۳ پا گرفت و هنوز هم با قدرت ادامه دارد. این شعار، مثال و نمونهی خوبی از شعارهایی ست که متناسب با مخاطبان هدف یک برند طراحی شده. غذاهای مک دونالد ممکن است سالمترین انتخاب نباشند اما سالم بودن ویژگیای نیست که مک دونالد قول آن را داده باشد. غذای مک دونالد هر چه که باشد قطعا لذیذ است و شما عاشق طعم و مزهی آن خواهید شد.
«ما چیزهای خوبی وارد زندگی میکنیم.» جنرال الکتریک در سال ۱۹۷۹ از این شعار برای اولین بار استفاده کرد. گرچه این شعار به خوبی شناخته شده بود، شعار جدید یعنی «تخیل در کار» جایگزین شعار قبلی شد. مدیر هویت سازمانی جنرال الکتریک میگوید: شعار جدید یعنی «تخیل در کار» به فرهنگ و هدف شرکت تبدیل شد. تخیل، الهامبخش بشر در نوآوری است، کاری که شرکت برای پیشرفت خود انجام میدهد.
شعار «متفاوت بیندیش» برای اولین بار در یکی از تبلیغات تلویزیونی اپل به نمایش درآمد. خیلی زود این شعار در تمام انواع تبلیغات این شرکت به کار رفت با اینکه در آن زمان، این شرکت هیچ محصول جدید قابل توجهی ارائه نکرده بود. به سرعت مردم فهمیدند که کامپیوترهای ساخت شرکت اپل، مانند کامپیوترهای قدیمی نیستند و کاربران این کامپیوترها پس از استفاده از آنها، خلاقیت و کیفیت را تجربه کردند.
به نقل از فوربس (Forbes)، ظرف یک سال بعد از انتشار این تبلیغات، ارزش سهام شرکت اپل سه برابر شد. گرچه این شعار امروزه تغییر کرده و دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد، اما هنوز هم کاربران اپل خود را در میان افرادی میبینند که متفاوت میاندیشند.
ما هم در آژانس تبلیغاتی بادکوبه تا به حال برای بسیاری از برندهای ایرانی اقدام به ایدهپردازی و تعریف شعار کردهایم. از میان آنها میتوانیم به شعار «با شما برای جبران» برای بیمه دی و شعار تبلیغاتی «گلدیران ضمانت خرید شماست» برای الجی اشاره کنیم.
1)بخش دوم
رنگ برند
حالا که درباره شعار برند حرف زدیم، بیایید کمی درباره رنگ برند هم صحبت کنیم. انتخابی که میتواند تاثیری همیشگی بر موفقیت یا عدم موفقیت کاری شما داشته باشد. چرا که رنگ برند میتواند تاثیر به سزایی بر مخاطب داشته باشد.
انتخاب رنگ اصلی و رنگهای جانبی برند، یک فرآیند مهم، سخت و چالشی است. در این مسیر بهتر است به سمت و سوی انتخاب رنگهای کمتری بروید تا بیشترین اثربخشی را برای شما به همراه داشته باشد. یکی از روشهای انتخاب رنگ برند، استفاده از خدمات مشاوره برندینگ است. راه دیگر، استفاده از سایتهایی است که برای انتخاب رنگ به شما کمک میکنند. مانند سایت colourlovers. به تناسب رنگها دقت کنید و رنگهای جانبی را به گونهای انتخاب کنید که از قدرت رنگ اصلی برند نکاهد.
علاوه بر اینها، بهتر است قدرت تاثیر و توانایی رنگهای اصلی و مهم را بدانید.
آبی: آبی رنگی سرد است به معنای تعهد، قابل اعتماد، از لحاظ مالی مسئول و اطمینان بخش.
سبز:به طور کلی سبز رنگ سلامت، طراوت و آرامش است.
زرد: رنگ زرد مرتبط با خوشبینی، مثبت اندیشی، نور و گرماست و بیانگر انگیزه و محرک تفکر خلاق و انرژی. چشم، رنگ زرد را قبل از هر رنگ روشن دیگری میبیند.
بنفش: بنفش رنگ خلاقیت است. بنفش کمرنگ تداعی نوستالژی و احساسات است.
صورتی: رنگ صورتی با احساسات، انرژی، جوانی و شور و هیجان ارتباط مستقیمی دارد.
نارنجی: نارنجی تداعیکننده سرزندگی، سرگرمی و نشاط است.
قهوهای: این رنگ خاکی بیانگر سادگی، دوام و ثبات است. قهوهای خاکی یک انتخاب منطقی برای برخی از شرکتهای حمل و نقل و شرکت های صنعتی است.
مشکی: رنگ جدی، برجسته، قدرتمند و کلاسیک است. سیاه برای فروش مصولات گرانقیمت عالی به نظر میرسد.
سفید: رنگ سفید بیانگر سادگی، پاکیزگی و خلوص است. از دیدگاه چشم، سفید به عنوان رنگی درخشان است که پس از نگاه کردن به آن، چشم بلافاصله به دنبال یک علامت است. رنگ سفید اغلب همرا با نوزاد و محصولات مرتبط با سلامت نوزاد مورد استفاده قرار میگیرد.
1)بخش سوم
تبلیغات نوشیدنیها و آبمیوهها
بعضی محصولات به خاطر ماهیتی که دارند، در بعضی از فصول سال، موقعیت بهتری برای تبلیغات دارند. مثلا نوشیدنیها و آبمیوهها. که بازار تبلیغات مربوط به آنها در فصل تابستان گرمتر از هر وقت دیگری ست. به همین خاطر این روزها اگر در سطح شهر، سر بچرخانید، بر روی بسیاری از بیلبوردهای شهری، تبلیغ یکی از برندهای آبمیوه را میبینید. یا هر وقت که تلویزیون را روشن کنید و نوبت برسد به پخش پیامهای بازرگانی، به طور حتم، یکی از آگهیها مربوط به آبمیوهای خنک و خوشطعم است.
چندی پیش پایگاه اطلاع رسانی نوش آنلاین گزارشی درباره بودجه این نوع از تبلیغات تهیه کرده بود. در این گزارش آمده بود که در سال ۲۰۱۳ شرکتهای کوکاکولا و پپسی ۷۵ درصد از بودجه جهانی تبلیغاتی خود را صرف تبلیغات نوشیدنیهای سودای معمولی کردهاند. طبق تحقیقات مؤسسه «راد سنتر» در سال ۲۰۱۳، سه شرکت پپسی، کوکاکولا و داکتر پِپر ۷۰ درصد هزینههای جهانی تبلیغاتی خود را یعنی در مجموع ۶۰۹ میلیون دلار را به تبلیغات نوشیدنیهای قندی و شکردار اختصاص داده بودند. ردبول در رده بعدی قرار دارد که ۱۷ درصد این رقم را از آن خود کرده و نزدیک به 80 میلیون دلار صرف تبلیغات خود کرده بود.
اینطور به نظر میرسد که بازار آبمیوهها و نوشیدنیهای گازدار نسبت به دیگر محصولات مشابه گرمتر است. به طور کلی ۳۱ درصد از هزینههای تبلیغاتی صنعت نوشیدنی در سال ۲۰۱۳ صرف ترویج نوشابههای گازدار شده و ۱۸ درصد هم هزینه تبلیغ نوشیدنیهای انرژی زا شده است.
آژانس تبلیغاتی بادکوبه هم در این تابستان گرم و دلپذیر با چند آگهی متعدد از دو برند متفاوت در بازار تبلیغات ایران حضور دارد. تبلیغات برند ساندیس و تکدانه. که به صورت آگهی تلویزیونی تولید شدهاند. آگهیهای ساندیس را حتما تا به حال از تلویزیون دیدهاید و به زودی پخش آگهیهای مربوط به تکدانه نیز آغاز خواهد شد.
آنچه شنیدید قسمت دیگری از پادکست بادکوبه بود. هفتههای آینده هم همراه ما باشید.
همچنین شما میتوانید صفحه ما در تلگرام و اینستاگرام را با آیدی @Badkoobeh دنبال کنید تا در جریان آخرین اخبار و تولیدات داخلی و بینالمللی تبلیغات قرار بگیرید.